تنها یک خداحـافظی بی دلیل
دل همه سلام هـایم را شکست...!

یکی بود که اونم رفت...
کاش از همون اول هم غیر خدا هیچکس نبود
!...

نمی دانم چگونه دسـت و پایت سالم هس
تند!
وقتی آنجور از چشـمانم افتادی...

دمش گرم...!
باران* را میگویم!
به شانه ام* زد وگفت :خسته شد
ی ؟
امروز را تو* استراحت کن...
من به جایت میبارم...

دیگه از میم* مالکیت استفاده نمیکنم...شب بخیر *نفسش!
مثل هر شب* برای* تو مینویسم!!!
تو هم به نیت هر که دوست داری بخوان.

:: برچسبها:
یکمی بغض ,
باران ,
خسته ,
:: بازدید از این مطلب : 344
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2